یه آدمایی هستند که هیچ وقت ترکت نمیکنن
ولی بلدن کاری کنن
تا خودت یواش یواش ترکشون کنی....
یه آدمایی هستند که هیچ وقت ترکت نمیکنن
ولی بلدن کاری کنن
تا خودت یواش یواش ترکشون کنی....
ﺭﻓﺘـــــــــــــــــﯽ ؟!
ﺑﻪ " ﺩﺭﮐـــــــــــــــــــــــــ !!!! "
ﻭﻋـــﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺎﺷـــﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺍﺯﺵ
ﺩﺳﺘـــــــــ ﻫﺎﯾﻢ ...
ﺁﻏﻮﺷـــــﻢ ...
... ﺑﻮﺳـــــــﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻬـــــــــﺮﺑﺎﻥﯼ ﻫﺎﯾﻢ ....
ﻣﺜﻞ " ﺳﮕـــــــــــــــ " ﻟــــــــــﻪ ﻟــــــــــﻪ
ﺑﺰﻧﯽ!
ﺁﻧــﺮﻭﺯ ﺍﮔـــــــﺮ ﭘﺸﺘــــــ ﮔﻮﺷﺘــــــ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯼ
ﻣــــــﺮﺍ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫـــــﯽ ﺩﯾد . . .
من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیری و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم!!!
عـــــــشــــــــــــق مــــــــــــــن
بوسه با لجبازی بیشتر میچسبد...!!!!
شــــک نــــکـــن
"آینده ای" خواهم ساخت که"گذشتـــه ام"جلویش زانـــو بزند
قـــرار نیــســت مـــن هـــم دل کس دیـــگری را بســـوازنم
برعـــکـــس کسی را که وارد زندگیـــم میشود آنقـــدر خوشبخت می کنم که به هر روزی که جای "او"
نیستی به خودت"لعنـــت" بفرستی!!!
چه زيبا! گفتم دوستت دارم !
چه صادقانه پذيرفتي! چه فريبنده ! آغوشم برايت باز شد !
چه ابلهانه!با تو خوش بودم !
چه كودكانه ! همه چيزم شدي ! چه زود ! به خاطره يك كلمه
مرا ترك كردي ! چه ناجوانمردانه ! نيازمندت شدم !
چه حقيرانه!
واژه غريبه خداحافظي به من آمد! چه بيرحمانه! من سوختم
گاهي وقتها دلم ميخواهد بگويم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، ديگه تموم!
ديگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم ميخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط ميکني که ميري …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به اين راحتي نيست !
اما …. نميدانم چه حکمتيست که آدمي
هميشه اينجور وقتها ميشنود : به جهنم … !!!
بچه که بودم باعروسکام بازی میکردم
حالاکه بزرگ شدم باعروسکام بازی نمیکنم
برای خودم عروسکی شدم انقدر که بازی ام دادند
بزن به افتخار همه ی دخترا
دلگیرم:
از اونایی که تو روزای سخت زندگیم تنهام گذاشتن ...
از اونایی که بجای اینکه خوبی هامو ببینن ...
دست روی نقطه ضعف هام گذاشتن ...
از اونایی که صدامو نشنیدن گریه هامو ندیدن دردودلامو نشنیدن ...
از اونایی که هر چی داشتم رو کردم ولی ازم سیر شدن ...
از اونایی که منو فقط واسه روزای تنهاییشون میخواستن ...
از اونایی که هر کاری میکنم نمیتونن باورم کنن ...
دلگیرم از اونایی که فقط ادعای رفیق رو در میارن ...
دلگیرم از این شهر سرد ...
دلگیرم از این مردم ...
دلگیرم ...
خواستم یه ضد پسر بگم گفتم قبلش یه تعریف هم بکنیم خخخ
مرد لاک به ناخونش نمیزنه که هر وقت دلش یه جوری شد
دستشو باز کنه و ناخوناشو نگاه کنه و ته دلش از خودش خوشش بیاد ...
مرد موهاش بلند نیست که توی بی کسی کوتاهش کنه
و اینجوری لج کنه با همه دنیا ...
مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و گریه کنه و خالی شه ...
مرد حتی دردهاشو اشک که نه
یه اخم خشن میکنه و میچسبونه به پیشونیش ...
یه وقتایی ... یه جاهایی ... به یه کسایی ...
باید گفت :میم مثل مرد ...
اين پسرایی که فقط با یه نفر میپرن
اینا پول ندارن هزینه چن نفرو بدن وگرنه عمرا با یه نفر میپریدن
یه روز یه خانومی قبل از برگشتن همسرش از
سرکار در نامه
ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ : ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ رو ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ
ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ
ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ...
.
ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ
ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻗﺎﯾﻢ
ﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ !!!
ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ
ﺧﻮﺍﺏ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ
ﺑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﻭ
ﺧﻮﻧﺪ،،،
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ
ﮐﺎﻏﺬ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻮﺷﺖ،
ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ هنگام ﺯﻧﮓ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺼﺪﺍ ﺩﺭ
ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺟﻮﺍﺏ
ﻣﯿﺪﻩ :
ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻣﯿﺎﻡ، ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ
ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ،،،
ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻮﺭﺵ ﻭ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ، ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﯾﺨﺘﺶ ﻭ
ﻧﺒﯿﻨﻢ
،، ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞ
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ
ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﺪﻡ .ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ
ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻣﻦ ﺗﺎ ﻧﯿﻢ
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﯿﺸﺘﻢ.
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ
ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ميمرد ﻭ ﭘﺮﭘﺮ
ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺷﻮﻫﺮﺵ، ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺖ
ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ
ﺭﻓﺖ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭼﯽ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺘﻪ .
.
.
ﺩﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ،،؛
ﺧﻨﮕﻮﻝ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﭼﭙﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ،،،
ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﻧﻮﻥ
ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ
خخخخخ
ہیـــــچوقت ڪســے رو پــس نــزטּ ڪہ ,
בوستــ♥ ــت داره . . . مراقــــــبتہ . . .
و نگرانــــــــــــت میشــہ . . . !
چـــون یــڪ روز بیــבار میشـــے و میبینــے . . .
مـــــــــاه رو از בســــت בاבے . . .
وقتــے ڪہ בاشــتے ســـــــتاره ہا رو میشـــمرבے . . . !
هر چه مغرورتر باشی
تشنه ترند برای باتو بودن...
و هرچه دست نیافتنی باشی
بیشتر به دنبالت می ایند...
امان از روزی که غروری نداشته باشی...
و بی ریا به انها محبت کنی
انوقت تورا هیچ نمی بینند...
ساده از کنارت عبور می کنند...!!!
وفاداری ؟ خدا بیامرزتش !
صداقت ؟ یادش گرامی باد !
غیرت ؟ به احترامش چند دقیقه سکوت !
معرفت ؟ یابنده پاداش میگیرد !
دیدی بعضی وقتا دلت یهو میگیره،دلت میخواد بشینی های های گریه کنی؛
اما نمیتونی،میدونی چرا؟چون باید به همه جواب پس بدی که چی شده که چته؛
این بغضه می مونه تو گلوت و تبد یل میشه به یه غم باد...
میدونی چرا؟!چون تو دختری،چون باید واسه هر کاری که میکنی دلیل داشته باشی!
هــوس کــرده ام
کـــه تـــو بـاشـــی
مـــن بـــاشـم
و هیچـکـس نبـاشـــد
آنگـــاه
داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ
و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ
بیـــرون بکشـــم
بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ
و نیسـتـــی ...
وقتي يـه دختر واسه يــه پسر اشك ميريــزه يعني واقعـا دوستش داره
اما
وقتي يـه پسر بخاطر يـه دختر اشك بريزه
يعني
هيچ وقـت نميتونه كسي مثل اونــو دوست داشته باشه.
شب رفتنت عزیزم هرگز از یادم نمیره
واسه هر کسی که میگم قصه شو آتیش میگیره
دل من یه دریا خون بود چشم تو یه دنیا تردید
آخرین لحظه نگاهت غصه داشت باز ولی خندید
شب رفتنت عزیزم که رفتی گفتی دیگه چاره ای نیست
دیدم اون بالا ها انگار عکس هیچ ستاره ای نیست
شب رفتنت رو دیدم تا که غم نیاد سراغت
هیچ زمون روشن نمیشه واسه کسی چراغت
حس قشنگیه
یکی نگرانت باشه،
یکی بترسه از اینکه یه روز از دستت بده.
سعی کنه ناراحتت نکنه،
حس قشنگیه …
وقتی ازش جدا میشی:اس ام اس بده
عزیز دلم رسید؟
قشنگه: یهو بغلت کنه،
یهو . . . تو ی جمع .. در گوشت بگه دوست دارم،
بگه که حواسم بهت هست.
حس قشنگیه ازت حمایت کنه،وقتی حق با تو نیست …
آره …
دوست داشتن همیشه زیباست
بعضیا فک میکنن با خیلیام...
خیلیا فک میکنن با بعضیام...
خوبیش اینه که خودمم و تنهاییام...
سختي تنهايـي رو وقتـ♥ ـي فهمـيـ♥ ـدم
كـ ♥ـه ديــ♥ ـدم متـ♥ ـرسك
به كلاغ ميگه:
هـ♥ ـرچـقـ♥ ـدر دوست داري نـ♥ ـوك بـزن
فـقـط تنهامــ نـ♥ ـزار ...
تقدييـمــــ بهـ بهترين كسـم...
می نــ ـویسم بــرای تـ ـو...
تـ ـو کـ ـه می دانی بـ ـه چـ ـه انـ ـدازه دوستت دارمــ....
بـار ــها بهت گفتهــ امــ....
ولــی ایندفعـهــــ می نویسمــ....
تـا اگـ ـر روزیــــ نبودمــ.... بـ ـدانی
غمــ.... تـ ـو ، غمــ.... مـ ـنـــ
شادیــــ تـ ـو ،شادیــــ مـ ـنـــ
و عمــ ـ ـ ـر مـ ـنـــ بستـ ـه بـ ـهـ عمــ ـ ـ ـر تـ ـوسـتــــــــ
دوستت دارم بهـ انـ ـدازه یـــ تـکـــ.... تـکـــ.... سلولهــایــــــ. بـ ـدنـمـــ....
امشب، آغوشت نیست، اما!
خیالت را به آغوش میکشم
موهایت را میبویم؛
نوازش صورتت را
با گونه هایم
به هیچ نمیدهم.
امشب اینگونه است!
فردا شب و شبهای دگر را چه کنم !!!؟
پاکی برف
مرا به یاد تو انداخت
دل تو سبز
لبت سرخ
و روزهایت شیرین
تو دگر غصه نخور
دعایش با من
تو فقط شاد بمان
خــــ ــاطـــــ ـــــراتــ ـم را دوســ ــــتــــــ دارم
هــ ـر روز و هــ ـر شــ ـبـــ فــــ ــریــــ ــاد گــــ ــــذشــ ــتـــ ـه را
بــــ ــرای ســــ ــکــ ـوتـــ لـــحظــ ـه هــ ـایــ ـم تـــکــ ــــرار میکـــ ـــنم
تــ ـا فـــ ـــرامـــــ ـوش نکـــ ـــنم
روزگـــــــ ـــــاری بود
کــ ـه کســــ ـــــی جـ ــز دیــ ـوار اتاقـــ ــــــــم
صــ ـدایــــ ــم را نمیــ ــــ شــ ـنیــــ ــد...
مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه...
مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه
مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه
مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه
مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے ....
زمــآنـے ڪه دلت گرفت چگونه و با چه رویـے
سر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے :
خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم ... پس چه شد
بـا پـای بـرهنـ ه از دریـا می آمـدم ...
تـا انتهــای غـروب ؛
وقتــی کـ ه کفشهایـ م پٌـر از دانــ ه های شـ ن بــ ود . .
وقتــی کـ ه صدفـها را بـ ه ارمغـان تــ و عاشقانـ ه چیــ دم . .
دریــا پٌــ ر اَز مهتــابـــ بــ ود
وقتـی کـ ه چشـ م منتظـ رم ستـ اره ها را بـدرقـ ه میکـ رد . .
سپیـ ده ی انــ دوه سـ ر زد
و تنـهـا مٌرغــان سپیـ د عـاشـق مــرا میخـوانـ دنـ د،
وقتــی کـ ه تــ و را میــان خلـوت ساحـل
و دریــای مسافـر گـم کـردم ...(!)
اینجآ عشق یعنــے ...
בر سرزمیـטּ مـטּ ڪـســے بوسـہ فرآنسوے بلـב نیست ...
اینجآ مثل آلمآטּ پل عشق نـבآرב ...
از گل رز ہـلنـבے ہـم خبرے نیست ...
اینجآ عشق یعنــے اینـڪــہ بخآطر چشم ہــآے בور و برت ،
معشوقت رآ فقط از پشت گوشــے بوسیـבه باشی !!!
↙ ڪـل בنیآ ↘ را هم ڪـہ בاشتــہ بآشــے ...
بآز هم בلت میخواهـב بعضــے وقتـہــآ ...
فقط بعضــے وقتــہـآ...
اصلا براے ↙ یـڪ لحظـہ ↘ هم ڪـہ شـבه ،
همــہ ے בنیآے یـڪ ◀ نــفـــ♥ـــر ▶ بآشــے !!!
اکنون گرچه در کنارم نیستی
اما به حجم تمام سکوتی که در قلبم گذاشتی ، دوستت دارم .
♥ ♥ ♥ ♥ ♥
♥ ♥ ♥
♥
تا عشق ترانه خوان چشمان غم است
راه من و تو همیشه پر پیچ و خم است
ای حسرت روزهای بی برگشتم
صد بار که عاشقت شوم باز کم است
تورا در قلب شعرم می گذارم ♥ به دست باد و باران می سپارم
تمام شعر من یک جمله بشنو ♥ تو را تا بی نهایت دوست دارم
درســت زمانی که ســرت جــای دیگری گــرم است
دل مـــن همینــــجا یـــــــــخ میـــــزنــد !
چه فاصــله زیــادی است از سـر تـو تا دل مــن . .
شعرهایم را میخوانی…
و میگویی روان پریش شده ام !
پیچیده است … قبول …
اما من فقط چشمهای تو را مینویسم …
تو ساده تر نگاه کن …
دسـت بـه “صورتـم” نـزن !
می تـرسم بیـفتـد
نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم !
و بعــد
سیـل ِ اشـک هـایـم “تـــــــــــو” را بـا خـود ببــرد
و بـاز
من بمانم و تنهــــــایی …!!!
تعداد صفحات : 8